سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خردمند


دلم خواست پروانه باشم، باران باشم، شب باشم، دل باشم، عشق باشم! دلم خواست که "تو" باشم، دیدم هیچ بهتر از "من" نیست. من، که می‌توانم باران باشم، چون پروانه گرد شمع تو باشم، می‌توانم "عشق" باشم و در دل تو باشم. دلم خوش شد که "منم" و شب بر دشت گیسوانم خانه دارد، دلم بارانی‌ست و پر است از "عشق" به رنگ نگاه تو، بی حرف، پر واژه، مثل دلت، بی‌ریا، بارانی... من "منم"! در امتداد جاده‌ای که با من سفر می‌کند، با دغدغه‌هایی که با من زندگی می‌کنند؛ و با هرچه غیر از من، که از من جداست... خوشم که شب از نگاه من روز می‌شود، حس کار و روز می‌یابد؛ چشمه از نگاه من چشمه می‌گیرد؛ و تو با من یکدلی... هرچند بی‌کلام! اما هستی... خوشم که منم!

 


نوشته شده در پنج شنبه 91/1/24ساعت 1:47 صبح توسط زهرا حکیم آرا نظرات ( ) |

Design By : Pars Skin